جولای خدا

ساخت وبلاگ
روزهای پر استرس ادامه داشت ... خیلی فشار بود، اما این فشار ها رو دوست دارم...

تلاشت بیشتر میشه، قوی میشی، وتحملت بالا میره ... اگه ظرفیتش رو داشته باشی بیشتر هم فکر می کنی و این فکر تو رو می بره بالاتر...

خدایا کم قدرتو دونستم... کم دیدمت...جمعه این هفته هم رفت و ...

+ نوشته شده در  جمعه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۵ساعت 16:21  توسط مسعود  | 
جولای خدا...
ما را در سایت جولای خدا دنبال می کنید

برچسب : ادامه,روز,های,فشار, نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 156 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:38

چه گرد وخاکی گرفته اینجا داش مسعود. آذر رو از دست دادم و چیزی ننوشتم. پاییزم تموم شد. یلدا هم اومد و رفت. خیلی وقته کسی دیگه نظر نذاشته. حتی شاید خیلی وقته کسی گذرش به اینجا نیفتاده. ولی همون طور که چندین بار قبلا گفتم، من اینجا برا دل خودم می نویسم، برا خودم و خدام می نویسم. هر چند وقت یک بار هم مرورش می کنم. اونایی که دوستم دارن حتما گاهی گذارشون به اینجا میفته زیادی دارم بزرگ میشم. دیگه حس آدم بزرگ رو دارم. حس بچه که هیچی. حس اون جوونی که دائما تو کوه و دشت باید باشه رو هم دارم از دست میدم.  هستم. نفس می کشم. تلاش می کنم. توکل می کنم... به امید بهارم... به امید روزای خوب. به امید برآورده شد جولای خدا...
ما را در سایت جولای خدا دنبال می کنید

برچسب : گرد,خاک,زمستونی, نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 145 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:38

دارم میام مشهد...

دوباره دلم هوایی شده. اما نه اون قدری که دوست دارم

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۵ساعت 19:7&nbsp توسط مسعود  | 
جولای خدا...
ما را در سایت جولای خدا دنبال می کنید

برچسب : زیارت, نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 146 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:38

روزای آرومیه. خدا یا شکرت.

کمکم کن بیشتر فکر کنم. امیدوارم به آینده...

چقدر زود داره می گذره. بزرگ شدن ها رو دارم می بینم ...

+ نوشته شده در  جمعه پانزدهم بهمن ۱۳۹۵ساعت 14:21  توسط مسعود  | 
جولای خدا...
ما را در سایت جولای خدا دنبال می کنید

برچسب : آرامش, نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 136 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:38

اون بحران های کاری کمی رد شد...

آرامش نسبی این روزها برقراره برام.

چهارشنبه دبی بودم، تنها بودم، تو پرواز فکر زیاد کردم، چقدر رویکردم با گذشته عوض شده، معیار هام عوض شده و ...

هفته پیش ماشین خریدم، درست و غلطش رو نمی دونم.

زمستون داره کم کم نفس های آخرش رو می کشه و عید نزدیکه...

+ نوشته شده در  جمعه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۵ساعت 16:40  توسط مسعود  | 
جولای خدا...
ما را در سایت جولای خدا دنبال می کنید

برچسب : شرح,روزهام, نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 143 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:38

آخر سال شده 

دوباره یکم فرصت دارم برا نوشتن و فکر کردن ... فکر کردن به همه سالی که گذشت ... به سالی که میاد... به دورها به نزدیک هاامسال به خوبی پارسال نبود... منم خوب نبودم... اما راضیم، باید بیشتر تلاش کنم

خدایا بهم قدرت فکر کردن بده، خوب فکر کردن، خوب تصمیم گرفتن، خوب عمل کردن

به امید سالی خوب...

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 16:36  توسط مسعود  | 
جولای خدا...
ما را در سایت جولای خدا دنبال می کنید

برچسب : آخر,سال, نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 137 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:38

نشونه های خوبی بهم داده سال جدید...

از امروز استارت می زنیم تا خدا چی بخواد

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۶ساعت 0:11  توسط مسعود  | 
جولای خدا...
ما را در سایت جولای خدا دنبال می کنید

برچسب : آغازی,دوباره, نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 126 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:38

جرات نکردن به اعتراف اشتباه، کله شقی، بازی با مهره ها، باور عمیق به توهمات تکرار شده ...
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 22:22  توسط مسعود  | 
جولای خدا...
ما را در سایت جولای خدا دنبال می کنید

برچسب : استبداد, نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 128 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:38

شعبان به نیمه رسید و این روزها داره زود میاد و میره...

خیلی درگیر زندگی هستم... خیلی درگیر تر از اون چیزی که یه روزایی فکرشو می کردم...

یهو می بینی می افتی تو یه گرداب که در آومدن از توش اون قدر سخته که شاید کار هر کسی نباشه اگه مهارت و جسارت لازم رو نداشته باشی...

این روز ها رو دوست دارم. امید بذر هویت ماست...

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 12:5  توسط مسعود  | 
جولای خدا...
ما را در سایت جولای خدا دنبال می کنید

برچسب : نیمه,شعبان, نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 126 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:38

بازم وقفه افتاد تو نوشتنم. خرداد پر حادثه گذشت... ماه رمضونی که همیشه توش حرف برا نوشتن داشتن هم گذشت...هفته دیگه 31 رو پر میکنه و همچنان تو فضای ابهام میره جلو. گاهی به در گاهی به تخته، گاهی تو برکه گاهی تو رودخونه، گاهی آروم گاهی متلاطم... اما همش می گذره، خاصیت طبیعت همینه. وقتی آرامش رو می بینی اصلا به این فکر نمی کنی که ممکنه قبلش طوفانی بوده باشه اونجا، و وقتی تو طوفان گرفتار میشی فکر می کنی همه دنیا همین طوفانه و رسالت تو گذشتن از اونه. احساس می کنم رسیدم به اون چیزایی که روزی دوست داشتم تجربه کنم، الانه دیگه کمتر می خوام تجربه کنم، می خوام راهم رو پیدا کنم... چه فلسفه عجیبی داره این زن جولای خدا...
ما را در سایت جولای خدا دنبال می کنید

برچسب : گرداب,زندگی, نویسنده : jolayekhodaa بازدید : 138 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 8:38